اگر در بازار فارکس معامله میکنید یا قصد دارید در فارکس سرمایه گزاری کنید، حتما باید اصطلاحات کاربردی آن را یاد بگیرید. داشتن دانش در این زمینه کمک شایان توجهی در ترقی و پیشرفت شما خواهد داشت و بدون داشتن علم هرگز نمیتوانید یک تاجر موفق در بازار بورس باشید.
فهرست مطالب
سیمبل (symbol): سیمبلها نمادهای معاملاتی هستند که هنگام معامله در بازار استفاده میشوند. برای نمونه سیمبل اپل، AAPL است و سیمبل جفت ارز یورو به دلار، EUR/USD میباشد. با کلیک بر روی این سیمبلها میتوان روی آنها معامله انجام داد.
پرایس (price): نشانگر قیمت جاری و کنونی سهام یا سیمبل معاملاتی است.
بید پرایس (bid price): در هر بازار بورس برای معاملهی هر نماد 2 مبلغ وجود دارد. یکی قیمت خرید و دیگری قیمت فروش. به قیمت فروش در بازار، بید پرایس میگویند.
اسک پرایس (ask price): قیمت اسک بالاتر از قیمت بید است. اگر قصد خرید در بازار فارکس را داشته باشیم، ابتدا باید قیمت اسک را بپردازیم. اسک در واقع همان قیمت خرید در بازار است. مثلا اگر در معاملهای قیمت بید 1278.2 باشد، قیمت اسک 1278.1 در نظر گرفته میشود.
اسپرد (spread): اسپرد یکی دیگر از اصطلاحات بازار فارکس است که به تفاوت مبالغ بید و اسک اطلاق میشود. در مثال بالا مقدار اسپرد برابر با یک دلار است.
ترید (trade): به معاملاتی که در بازارهای بورس مثل فارکس انجام میشود، ترید میگویند.
تریدر (trader): به فردی که در بازارهای مالی معامله میکند و یا به اصطلاح ترید انجام میدهد، تریدر گویند.
بای (buy): اگر بخواهیم در فارکس معاملهی خرید انجام دهیم، باید بر روی گزینهی buyکلیک کنیم.
سِل (sell): و برای انجام معاملهی فروش در بازارهای مالی گزینهی sell را انتخاب میکنیم. نکتهی حائز اهمیت در این اصطلاح این است که از سِل برای فروش دارایی استفاده نمیشود بلکه برای فروش در تحویل آتی مورد استفاده قرار میگیرد.
کلوز (close): همانطور که از اسمش پیداست از این گزینه برای بستن معاملات (هم خرید و هم فروش) استفاده میشود. مثلا اگر 20 سهام از اپل را بخریم، برای فروش آن و کسب سود خود باید کلوز کنیم.
Instant execution : برای معاملاتی استفاده میشود که در زمان حال و در این لحظه با قیمت کنونی به صورت دستی انجام میشود. این نوع معاملات فوری و در لحظه انجام میگیرند.
Pending order : برای اینگونه معاملات مبلغ و زمان را مشخص میکنیم و زمانی که به آن مبلغ و زمان رسید، سیستم به طور خودکار ترتیب معامله را میدهد.
Order price : این نوع از معاملات از نوع معاملات pending است که باید قیمت خرید یا فروش از قبل مشخص شود. Order price قیمت مناسب ما برای معامله است.
Order time : این نوع هم جزو دستوهای شرطی است که در آن باید زمان معامله مشخص شود مثلا آیا امروز میخواهید معامله سر بگیرد یا هر زمان به مبلغ x رسید؟
Position : به معاملهای که در بازار فارکس انجام دادهایم، پوزیشن گویند. مثلا اگر طلا خریدهایم باید بگوییم در طلا پوزیشن خریداری کردهایم.
Volume : ولوم در واقع حجم معاملهی ما را میسنجد. مثلا در فارکس تعداد سهام یا داراییهایی را که قصد خریدشان را داریم، به طور دقیق مشخص کنیم که چه تعدا بیت کویین بخریم یا چند سهام اپل را خریداری کنیم. برای تعیین حجم در فارکس از واحد لات استفاده میکنند
Stop loss : در اصطلاحات بازار فارکس ، هر فرد معامله کنندهای باید حد مجاز ضررهایش را مشخص کند و به کارگزار متذکر شود که هر زمان که مثلا قیمت سهام من به مبلغ x نزول پیدا کرد، معامله را ببند تا بیش از این ضرر نکنم. کسانی که برای خودشان حد نمیگذارند ممکن است طی چند روز کل سهام خود را ببازند بدون اینکه متوجه سیر نزولی بازار شده باشند.
Take profit : در این نوع معامله به جای اینکه حد ضرر خود را تعیین کنیم، حد سودمان را مشخص میکنیم. حد سود در واقع مبلغی ست که ما میخواهیم پوزیشن ما در آن قیمت بسته شود.
Balance : به موجودی حساب فرد بدون درنظر گرفتن معاملاتی که هنوز تکلیفشان مشخص نشده است، بالانس گویند.
Equity : به موجودی حساب معامله گر با درنظر گرفتن سود و زیان و اعتبار معاملات باز، equity گویند. برای مثال اگر در حساب فرد 1500 دلار موجود باشد و سود حاصل از معاملات باز نیز 200 دلار باشد، در این صورت balance=1500 و equity=1700 خواهد بود.
Margin : زمانی که ما در فارکس حسابمان را شارژ میکنیم کارگزار به ما یک اعتبار معاملاتی میدهد. این اعتبار از روی اهرم حساب معاملاتی ما تعیین میشود. قبل از انجام معامله مارجین برابر با صفر است و پس از اولین معامله و با درنظر گرفتن حجم آن، مبلغی به عنوان مارجین دریافت خواهیم کرد.
Stop out level : استاپ اوت یک اتفاق ناگوار برای معامله گر است. زیرا زمانی که با استاپ اوت مواجه میشویم، تمامی معاملات ما بسته میشوند و فقط مبلغ کمی از موجودی باقی میماند. این اتفاق زمانی میافتد که پولی را که از طریق اهرم از کارگزار گرفتهایم را ضرر کنیم و نتوانیم آن را به او پس دهیم و از پس جبران آن براییم.